چاپ افست خشك همانگونه كه از نامش پيداست، سيستمي از چاپ است كه در آن خبري از آب نيست. برخلاف سيستم چاپ افست معمولي (Wet offset) كه در پروسه انتقال مركب، آب نقش مهمي ايفا ميكند، در سيستم افست خشك آب وجود ندارد.
در سيستم افست معمولي، مركب در مناطقي از پليت كه آغشته به آب است نمي نشيند اما در ساير مناطق كه تصوير وجود دارد، مركب جذب سطح پليت ميشود. در اين سيستم به خاطر وجود آب و خاصيت ويژه آن در كنار مركب، تصوير از شفافيت و درخشندگي افست خشك برخوردار نيست .
در سيستم افست خشك جنس پليت و مركب با افست معمولي متفاوت است . به اين معني كه در پليتهاي افست معمولي لايه ژلاتيني بر روي صفحه آلومينيومي پليت وجود دارد كه بعد از انجام عمل ترام گذاري بر روي پليت ثابت ميشود و مناطقي كه ترامگذاري نشدهاند در تماس با داروهاي شيميايي ظهور پليت، شسته ميشوند. اين لايه باقيمانده بر روي سطح پليت جاذب مركب ميباشد كه انتقال مركب به سطح لاستيك چاپ را سبب ميشود.
در سيستم افست خشك پليت شامل لايههاي زير است:
1) لايه آلومينيومي زيرين كه بدنه و قسمت اصلي پليت را تشكيل ميدهد.
2) لايه پليمري جاذب مركب (مركب دوست)
3) لايه پليمري حساس به گرما
4) لايه سيليكوني دافع مركب (مركب گريز)
نحوه عملكرد پليتهاي افست خشك بدين ترتيب است كه پس از اينكه پليت در معرض تابش ليزر قرار گرفت، لايه پليمري حساس به گرما بخار شده و از سطح پليت حذف ميگردد.
پس از اين، پليتهاي مزبور بنا به نوع آن مسيرهاي متفاوتي را طي ميكنند.
در پليتهاي بي نياز از ظهور مانند پليتهاي افست DI، پس از تابش ليزر (كه در داخل ماشين چاپ انجام ميشود) جسمي دوّار شبيه به پاك كن بنام (Friction roller) برروي سطح زينك حركت كرده وسيليكون را در قسمتهايي كه لايه 3 برداشته شده است و هيچ اتصالي به ساير نواحي ندارد، از سطح زينك بر ميدارد. همين عمل در پليتهاي نيازمند به دارو به وسيله داروهاي شيميايي انجام ميپذيرد.
در جريان پروسه چاپ، به خاطر مركب گريز بودن لايه سيليكون، مركب فقط جذب مناطقي از سطح پليت ميشود كه فاقد سيليكون است. پس از آن مركب به وسيله لاستيك چاپ به سطح كاغذ منتقل ميگردد.
بدين ترتيب ميتوان گفت كه چاپ افست خشك، چاپ غير مستقيمي است كه بر اساس عملكرد مركب روي سطحي كه شامل مناطق مركب دوست و مركب گريز است، بوجود ميآيد. بدين گونه، به طور غير مستقيم و از طريق لاستيك چاپ، مركب به كاغذ منتقل شده وتصوير را ميسازد.
اين مناطق مركب دوست همان مناطق چاپ پذير هستند و حدود 2 ميكرون پايينتر از مناطق ايميج نشده (پوشيده از يك لايه سيليكون) قرار دارند. البته اين سيستم نبايد با سيستم چاپ گود يا گراور (gravure)اشتباه شود زيرا در اين سيستم بر خلاف سيستم گراور، مركبها غلظت بيشتري دارند و نوع انتقال مركب و نوع ترامها در اين دو گونه متفاوت است.در چاپ گود مركب پذيري فرم چاپ بر اساس گودي مناطق چاپ پذير نسبت به سطح سيلندر صورت ميگيرد، در حالي كه در سيستم افست خشك، خاصيت شيميايي مواد سطح پليت باعث مركب گيري يا دفع مركب ميشود.
چاپ افست خشك ،از آغاز تا كنون
سيستم چاپ افست خشك براي اولين بار حدود 150 سال پيش با نوعي چاپ بنامcollotype به كار گرفته شد كه بسيار ابتدايي و برپايه كاربرد ژلاتين و پليتهاي شيشهاي بود وكاربرد عملي نداشت .
در اواخر دهه 1970 ميلادي و پس از پشت سر گذاشتن چند مرحله ناموفق،چاپ افست خشك به صورت كاربردي به كار گرفته شد.
لايه هاي پليت افست خشك
اولين پروسه افست خشك پس از جنگ جهاني دوم در سال1966 معرفي شد.در اين پروسه كه بوسيله دو مهندس آمريكايي عرضه شد، آنها به جاي آب از يك حلال هيدروكربن فرّار كه بر سطح سيليكوني زينك پخش ميشد ومانع نشست مركب ميشد، استفاده كردند. اين سيستم اشكالاتي داشت از جمله اين كه بسيار مستعد زمينه آوردن بر سطح كار(Scumming) بود.
در سال 1967 كمپانيM3 پليت افست خشك جديدي ارايه كرد كه پس از گذشت چند سال و صرف ميليونها دلار جهت تحقيقات و گسترش آن، به خاطر مشكلاتي نظير عدم ثبات سطح سيليكوني پليتها و سايش پذيري فراوان آنها، به كلي كنار گذاشته شد. مشكل ديگر اين پليتها گراني آنها بود كه چاپخانهداران تمايلي به خريد آن نداشتند. كارخانجات مركب سازي نيز اين بازار را دست كم گرفته و كار در اين زمينه را رها كرده بودند.
تعدادي از كمپانيهاي مركب سازي راه متفاوتي را پيش گرفتند. هدف آنها چاپ كردن بوسيله سيستم افست خشك بازينكهاي معمولي و با مركبهايي بود كه در فرمولاسيون آنها تغييراتي ايجاد كرده بودند.اگر چه كوششهاي اوليه آنها راه به جايي نبرد ولي ايده آنها بعدها توسط كمپاني مركب سازيFlint پرورش يافت و پيشرفت كرد.
در سال 1975 كمپاني ژاپني Toray كه به صورت تخصصي بر روي گسترش و توليد پليمرها فعاليت ميكرد،پليت افست خشك Torayرا به نام خودش ثبت كرد و در نمايشگاه دروپاي 1977 آن را به نمايش گذاشت. اين پليتهاي آلومينيومي با يك لايه سيليكوني پوشيده شده بود. يك سال بعد فروش پليتهاي افست خشك پوزتيو (TAP) شروع شد و چند سال بعد كمپاني Toray اولين پليتهاي افست خشك نگاتيو (TAN)را عرضه كرد.
ولي هنوز مشكلاتي در اين پليتها وجود داشت براي مثال :
1- لايه سيليكوني به قدر كافي در برابر سايش مقام نبود.
2- به خاطر عدم وجود حلالها، مركب بسيار غليظ بود كه در نتيجه باعث كنده شدن آن از سطح كاغذ در هنگام چاپ ميشد -
3 (picking) نواحي غير چاپ پذير روي زينك ( image area-non)بعد از شروع چاپ وافزايش درجه حرارت بسيار مستعد زمينه آوردن بود(tinting).
بعضي از كمپانيهاي بزرگ سازنده ماشين چاپ، جهت از بين بردن اين مسأله ( (tinting، با كنترل درجه حرارت در يونيتهاي چاپ به شدت شروع به كار كردند به شكلي كه بكار بردن اين سيستم در افست آبي (wet offset)هم پايداري پروسه را موجب شد.
در پي آن كارخانههاي مركبسازي نيز مركبهاي با غلظت كمتر توليد كردند و كمپاني Torayنيز لايه سيليكون سطح زينكهايش را بهبود بخشيد. كه اينها همه موجب گسترش بيشتر اين سيستم در دنيا شدند.
كيفيت بي رقيب حاصل از افست خشك، يك چاپخانهدار آمريكايي را ترغيب كرد كه در سال 1992 انجمن افست خشك (Waterless Printing Association)را تاسيس كند. ماموريت WPAترويج تبادل اطلاعات در پيشرفتهاي تكنيكي و متقاعد كردن چاپكارها و مشتريان به سودآورتر بودن چاپ افست خشك بود.
در سال 1993 بيشترين تعداد ماشينآلات افست خشك در ژاپن وجود داشت كه در همان سال انجمن افست خشك ژاپن تاسيس شد. ( JWPA).
در سال 1996 انجمن افست خشك اروپا EWPAبه كمك شركت آلماني Marks-3zet كه در زمينه افست خشك با مركبهاي UVفعاليت داشت، تاسيس شد.
با ظهور پليتسترها (CTP)و چاپ ديجيتال، افست خشك جان تازهاي گرفت. در اين زمان كمپاني Presstekكه در سال 1987 تاسيس شده بود، اساس كارش را درزمينه ابداع پليتي قرارداد كه به وسيله ليزر ترام گذاري شود و بينياز از داروي شيميايي جهت ظهور باشد كه بدين وسيله اين امكان فراهم ميشد تا پليتها داخل ماشين ظاهر شوند.
Presstek اين تكنولوژي را تحت عنوان ( Direct Imaging(DI ثبت كرد.
اين محصول براي اولين بار در ماشين يك ورقي هايدلبرگ GTO در نمايشگاه Print سال 1990 در شيكاگو به نمايش در آمد. سپس تكامل بيشتري يافت و در سري ماشينهاي كوئيك مستر DIدر دروپاي سال 1995 به نمايش درآمد.
كمپاني پلي كروم گرافيك (KPG) در سال 1994 جايزه ثبت اختراع پليت نگاتيو حساس به ليزرIR را دريافت كرد كه شبيه پليت Toray TAN احتياج به ظهور شيميايي دارد ولي برخلاف آن فيلم ضدخش سطح پليت را دارا نيست.
با اين اختراع دوره تازه اي بنامCTWP) Compater to waterless plate) آغاز شد.
در سال 1994 همكاري بين دو كمپانيKBA وMetronic منجر به متحول شدن سيستم مركبدهي شد به نحوي كه هم سيستم آب وهم سيستم مركبدان به شيوه ماشينهاي افست رايج را حذف نمود. حذف اين دو مورد فقط سهولت در امر چاپ ايجاد نكرد بلكه گام بلندي در جهت حفظ كامل تمام استانداردها در پروسه چاپ بود. اين سيستم به نام سيستم Gravuflow به ثبت رسيد كه در آن از يك مركبدان با 2 تيغه دكتر بليد و يك نورد آنيلوكس استفاده شده است.
اين تكنولوژي در ماشينهايGenius 25 - Karat 47 - Rapida 47G و همچنين ماشين رول Cortina (كه همگي متعلق به كمپانيKBA ميباشد) مورد استفاده قرار گرفت.